خدا گر پرده بردارد . . .
خدا گر پرده بردارد ، ز روی کار آدم ها
چه شادی ها خورد بر هم ، چه بازی ها شود رسوا
یکی خندد ز آبادی ، یکی گرید ز بر بادی
یکی از جان کند شادی ، یکی از دل کند غوغا
چه کاذب ها شود صادق ، چه صادق ها شود کاذب
چه عابدها شود فاسق ، چه فاسق ها شود پیدا
چه زشتی ها شود رنگین ، چه تلخی ها شود شیرین
چه بالاها رود پایین ، چه اسفلها شود علیا
عجب صبری خدا دارد ، که پرده بر نمیدارد
وگرنه بر زمین افتد ، ز جیب محتسب مینا
+ نوشته شده در چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲ ساعت 6:55 توسط یک مادر و یک معلم
|